مشخصات یه دختر و پسر خوب
مشخصات یه دختر خوب !!!!!!

یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمیشه یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت توی حموم نمیمونه (نکته مهم المپیاد )
 
یه دختر خوب به خاطر بعضی مسائل چترش را باز نمی کنه یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه

یه دختر خوب توی روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نمیگه

یه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی پیچونه

یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمیکنه

یه دختر خوب به خاطر اینکه بهش گفتن بی ادب گریه نمی کنه

یه دختر خوب جو نمیگیرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمایش نمیزاره

یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری

یه دختر خوب عقده هاش رو با فرار از خونه خالی نمی کنه

یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمیشه

یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه باباشو اونقدر تو خرج نمی ندازه

یه دختر خوب وقتی بهش نگاه نمی کنن خود نمایی نمیکنه (به راههای مختلف) باز هم نکته تستی

یه دختر خوب باباش هر چی بگه گوش می کنه نمیاد پیش مامانش ننه من غریبم بازی درآره

یه دختر خوب بیشتر از 10 دقیقه توی WC نمی مونه (نکته مهمتر از کنکور)

یه دختر خوب هیچوقت بدون گواهینامه رانندگی نمیکنه که بعدش که گرفتنش اشک تمساح بریزه

یه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضایع نمی کنه

یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده

یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه

یه دختر خوب دیگه به دختر افغانی ها حسودی نمی کنه

یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید 10000 تا عیب و ایراد روی پسر نمی زاره

یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه

یه دختر خوب خودش رو زوری توی دل کسی نباید راه بده

یه دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره اسمشو عوض نمیکنه (صغرا= هانی - کبری= مانی)

یه دختر خوب برای اینکه توی مهمونی تحویلش بگیرن قیافه نمیگیره و ادای آدم پولدارارو در نمیاره

یه دختر خوب پشت سر حتی حیوانات هم غیبت نمی کنه

یه دختر خوب از دماغ فیل نمی افته که نه؟

یه دختر خوب از اجرای هر گونه قرقره بازي( جت اسکی اسکیت و امثال اون ) در مقابل پسرها خودداری می کنه

یه دختر خوب با 25897 نفر که تیریپ نمیریزه

یه دختر خوب اولاً دوچرخه سواری نمی کنه حالا می خواد بکنه بكنه جنبه هم داشته باشه

یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو توی منگنه قرار نمی ده که بابا تندتر برو!

یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند حمید گودرزی شادمهر عقیلی و … محمدرضا گلزار رو به در و دیوار اتاقش نمی چسبونه (جوابیه)

یه دختر خوب سوار هر ماشینی نمیشه پیکان 47 و امثال آن

یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از همسایگانش قرض نمی کنه

یه دختر خوب راه به راه از اون کوفتیا نمیماله که فردا هم سرطان بگیره و انتظار ترحم داشته باشه

یه دختر خوب اولاً اصلاً پیدا نمیشه خلاصه بگم یه دختر خوب باید خوب باشه نه اینکه ادای خوبا رو دربیاره


مشخصات يه پسر خوب !!!!!!!!!

يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد.......

يه پسر خوب کمتر با اين جمله مواجه ميشود"مشتري گرامي دسترسي شما به اين سايت مقدور نمي باشد"..........

يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره..........

يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش........
 
پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون........

يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته...

يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه........

يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده.........

يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:"ساعت چند" "کي مياي" "کجا" "دير نکني يا.....

يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه...........

يک پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نميکند......

يک پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد...........

يک پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد.................

يک پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد................

يک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند......

يک پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود........

يک پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند............

يک پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود..........
.
يک پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند..............

يک پسر خوب بيشتر از 5 دقيقه در دستشوئي نميماند . ( نکته کنکوري).....

يک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند..............

يک پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد.........
 
يک پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند...........

يک پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد....

يک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و آرش و ... بگويند......

يک پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسيه قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد.......

يک پسر خوب سر سفره دست به چيزي نمي زند تا همه سيرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا خوردن مي نمايد........... ...

يک پسر خوب تقاضاي وسايل نا مربوطي از قبيل موبايل را از خانواده ندارد.....
.

يک پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند.......
يک پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند خر و الاغ به کار نميبرد.................

يک پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند........

يک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالي به 12 ماه دهانش بوي تلفن نميدهد.............

يک پسر خوب هر صدايي از قبيل قار و قور شکم اهل خانه را با صداي تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نميپرد............

يک پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند.........

يک پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد..........

يک پسر خوب در جشنهاي فاميلي جو گير نشده و نميرقصد تا ابروي کل خاندان رابر باد دهد.........

يک پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه رسمي و کتبي پدر محترم استعمال ميکند...

يک پسر خوب هر زمان که عشقش کشيد با زير شلواري کردي چين پيليسه دار و يا شرت مامان دوز و رکابي همانند قورباغه به وسط کوچه نميپرد......

يک پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا که دختر خانم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند.........
 
نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 03 / 07 / 1398(10بازدید ),
׀ موضوع: ׀
یک نظر

غزلی برای تو...

اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو

گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می کنم که کمی پیرتر شدم

احساس می کنم که شدم مبتلای تو

برگرد و هر چقدر  دلت خواست بد بگو

دل می دهم دوباره به طعم صدای تو

از قول من بگو به دلت   نرم تر شود

بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!

دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :

یک آسمان ،  بهانه ی باران برای تو

ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم

رخصت بده نفس بکشم در هوای تو

نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 02 / 07 / 1398(13بازدید ),
׀ موضوع: ׀
نظر بدهید

 

نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 02 / 07 / 1398(5بازدید ),
׀ موضوع: ׀
نظر بدهید

چرا مادرمان را دوست داریم

چرا مادرمان را دوست داریم

 

چون ما را با درد بدنيامی آورد و بلافاصله با لبخند می پذیرند


چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما  بريزند ، پشت دستشان

می ریزند


چون وقتی توی اتاق پی پی میکنیم زياد با ما بداخلاقی نمی کنند


و وقتی بعدها توی تشکمان جی جی می کنیم آبروی ما را نمی برند


و وقتی بعدها به زندگی شان ترکمون می زنیم  فقط می گویند: خب جوونه

دیگه، پیش میاد! 

چون وقتی تب می کنیم، آن ها هم عرق می ریزند


چون وقتی توی میهمانی خجالت می کشیم و توی گوششان می گوییم سیب

 


می خوام، با صدای بلند می گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه 


بدهید و ما را عصبانی می کند


 و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک می زند، با پدر دعوا

 

می کنند

 چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم 

 


دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد

 


چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد 


فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه 


پايمان زحمت ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم


چون وسط سریال های ملودرام گریه می کنند

 


چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکرو ذکرش این است که

 


مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند


چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم می خوابد اما کسی نیست که

 


برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند


به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه می کند و نذر می کند و

 


پوتین هایمان را در هر مرخصی واکس می زند


چون وقتي شب عروسي ما داماد ازش خداحافظي ميكند با چشماني پر از 

 


اشك سفارشمان را ميكند ما را به داماد ميسپارد


چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب  به دستش می دهیم یک

 


طوری تشکر می کند که واقعا باور می کنیم شاخ قول شکانده ایم


چون موقع مطالعه عینک می زند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به

 


چشمش است ميپرسد:اين عينك منو نديدين؟


چون هیچوقت یادشان نمی رود که از کدام غذا  بدمان می آید و عاشق كدام

 


غذاييم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم


بخوریم


چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد

 

بسكه 


مريض داري كرد


و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش  رو براي هزارمين بار 

 


ميشكنيم،چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون  وخودش رو گول 


ميزنه كه بخشش از بزرگانه


چون مادرند

نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 03 / 07 / 1389(7بازدید ),
׀ موضوع: ׀
نظر بدهید

شعر

 

 

 

 خداحافظ تمام سهمم از دنیا خداحافظ طلوع مانده از فردا

کویرم خالی از باران و شبنم خداحافظ تو ای آبی ترین دریا

همیشه قسمتم صبر و جداییست خداحافظ تو ای مانند من تنها

بریدم از همه تا با تو باشم خداحافظ تو ای در حسرت ما


همیشه اولین حرفم تو بودی خداحافظ طنین آخرین آوا

همین جا بود فصل آشنایی خداحافظ خداحافظ همینجا

تو را دست خدایم می سپارم خداحافظ تمام سهمم از دنیا

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم

در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی

 

 

 

 


نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 02 / 07 / 1389(14بازدید ),
׀ موضوع: ׀
نظر بدهید

دل ثنگ تو

 

 

اما....

اما عزیز خسته و داغدار من...

با همه اشتیاقم...

بگذار در سودای با تو بودن بمانم

بگذار هیچ جلوه ای از زمین در تصویر عاشقانه و خدایی خیال من نباشد

بگذار در اشتیاق دیدار تو بمانم...

بگذار نفسهایم در آرزوی دیدار تو به شماره افتد...

بگذار همه آن چیزهایی که خدا بی حضور مادی تو

بر من بخشیده است...دست نخورده بماند

بگذار لطافت انتظار را در سینه پر اندوه خود

به تمامی لمس کنم.....

بگذار افقهای خیالم را برای دیدار تو

به نظاره بنشینم....

بگذار خلوتگاه درونم با هاله ای از نور خدایگونه روحت پوشانده شود...

بگذار در حسرت دیدار تو بمانم...

بگذار سوز و گداز سینه ام....پر جوش بماند...

بگذار پر التهاب بمانم....

بگذار همیشه و برای ابد....

دلتنگ تو بمانم...

 


 

 

 

  

 


نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 02 / 07 / 1389(11بازدید ),
׀ موضوع: ׀
نظر بدهید

خداحافظي

 

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟ خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

 
نویسنده: اميد ׀ تاریخ: 02 / 07 / 1389(7بازدید ),
׀ موضوع: ׀
نظر بدهید

منتظر....

مخواه از رخ ماهت نگاه بردارم

مخواه چشم بپوشم ، مخواه بردارم

 

 

اگر به یـُمن ِ قدمهای مهربانت نیست

بگو که سجده از این قبله گاه بردارم

 

مگر بهشت نگاه تو عاشقم بکند

که دست از سر ِ نقد  ِ گناه بردارم

 

 

گناه  ِ هرچه دلم بشکند به گردن توست

گناه  ِ هر قدمی اشتباه بردارم

 

 

تو قرص ماهی و  من کودکی که می خواهم

به قدر کاسه ای از حوض ِ  ماه بردارم

 

 

بیا که چشم ِ جهانی هنوز منتظر است

بیا که دست از این اشک و آه بردارم

 

از کوچه پرسیدم نشانت را نمی دانست
آن کفشهای مهربانت را نمی دانست
 
 رنجیده ام  از آسمان ،  قطع امیدم کرد
دنباله  ی رنگین کمانت را نمی دانست

 

اینگونه سیب سرخ هم از چشمم افتاده ست 
شیرینی اش ،  طعم لبانت را نمی دانست
 
قیچی شدم ،  بال و پرم را یک به یک چیدم
ســـَمت ِ وسیع ِ  آسمانت را نمی دانست

لای ورقها  ، نامه ها  ، دفترچه ها   گشتم
حتی کتابی داستانت را نمی دانست

&

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ویژگیهای یه دوست خوب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : 3 آبان 1389برچسب:, | 23:42 | نویسنده : فیاض جعفرنژاد |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.